می گفت:
من می دیدم هر وقت روی آنتن بهش می گم جناب آقای فلانی، یه جوری می شه ها...
ولی دو ریالیم نمی افتاد که چرا...
آخر سر هم وقتی صبرش تموم شد، با واسطه پیغام فرستاد که من «آقای فلانی» نیستم، «آقای دکتر فلانی» هستم!می گفت:
من می دیدم هر وقت روی آنتن بهش می گم جناب آقای فلانی، یه جوری می شه ها...
ولی دو ریالیم نمی افتاد که چرا...
آخر سر هم وقتی صبرش تموم شد، با واسطه پیغام فرستاد که من «آقای فلانی» نیستم، «آقای دکتر فلانی» هستم!