یه دغدغه ای که خیلی ها رو از کار گروهی دلسرد می کنه، کم بودن تعداد و نفراته.
ولی کسی که با آیه های قرآن مانوس باشه، می دونه که نباید غصه ی کم بودن نفراتُ بخوره.
هیچ کار بزرگی، با نفرات زیاد شروع نشده. اکثر پیامبرها دعوت شونُ به تنهایی شروع کردن. خیلی از پیامبرها و پیروانشون تا روز آخر در اقلیت بودن.
پیامبر خودمون، سیزده سالُ در غربت مکه سر کرد. با یارانی که تعدادشون زیاد نبود. با دشمنانی که سه سال اون ها رو در محاصره ی کامل قرار داده بودن. ولی در نهایت، این پیامبر بود که پیروزمندانه به مکه بازگشت و بت ها رو شکست.
**
حتی با نگاه مادی صرف هم نباید از کم بودن نفرات ترسید. بزرگ ترین شرکت های حال حاضر دنیا، از جاهای خیلی کوچیک شروع شدن. از یه پارکینگ یا زیر زمین نمور. خیلی از این شرکت ها رو دو تا دوست، یا دو تا همکلاسی راه انداختن. هیچ وقت هم نگفتن با دو نفر که نمی شه موفق شد. همون دو نفر، دست به دست هم دادن و کارشون گرفت. حالا همون شرکت های دو نفره، ده ها هزار نفر کارمند دارن.
از کم بودن تعداد و نفرات، نباید ترسید.
**
خدا در آیه ی شصت و پنج سوره ی انفال فرموده:
«اگه واقعاً اهل صبر و پایداری باشید، بیست نفر از شما، بر یه گروه دویست نفره غلبه می کنن. اگه واقعاً اهل استقامت باشید، یه گروه صد نفره از شما، هزار نفرُ حریف هستن.»
اونجوری که این آیه می گه، یه نفر آدم اهل ایمان و صبر و استقامت، به قدر ده نفر کارآیی و توانایی داره. صبر و پایداری نفراتِ داشته، جای خالی نفرات نداشته رو پر می کنه.
**
در جنگ بدر، تعداد مسلمون ها، کمتر از یک سوم دشمن بود، ولی پیروز شدن. چون به خدا و امداد های غیبی خدا ایمان داشتن.
در جنگ حَنَین تعداد مسلمون ها، چند برابر دشمن شون بود. مغرور شدن به همین تعداد زیاد. ولی اونجوری که خدا فرموده نفرات زیاد به کارشون نیومد. داشتن جنگُ می باختن. فقط به خاطر لطف خدا بود که پیروز شدن.
به خاطر تعداد نفرات، نه باید مایوس و دلسرد بود، نه مغرور و فریفته.
**
خدا، کمبود نفرات طرفداران حقُ با امداد های غیبی جبران می کنه.
ولی امداد های غیبی فقط مال عرصه ی جنگ و جهاد نیستن. توی زندگی شخصی خودمون هم می تونیم امداد های غیبی خدا رو پاگشا کنیم. کافیه از تمام توان و امکانات مون استفاده کنیم. خدا وقتی ببینه که ما داریم تلاش خودمونُ می کنیم، دستمون ُ می گیره. امداد های غیبی، همون دستگیری های خداست.
**
دو تا لشگر مقابل هم قرار گرفته بودن. لشگر جالوت و لشگر طالوت.
جالوتی ها متجاور بودن. خون ریز و ستمگر. طالوتی ها ولی فقط می خواستن از سرزمین خودشون دفاع کنن. تعداد جالوتی ها خیلی زیاد بود. جثه هاشون بزرگ. تجهیزاتشون عالی. در مقابل، طالوتی ها کم بودن. بدون امکانات. با جثه های نحیف و آموزش ندیده.
بعضیاشون گفتن: ما کجا و مقابله با جالوت و لشگرش کجا!
ولی اونایی که دلشون روشن به نور ایمان بود، جواب دادن:
چه بسیار گروه های اندکی که با اذن خدا بر گروه های پر جمعیت پیروز شدند. خدا هر کس را که بخواهد با یاری خود پیروز می کند.
دست آخر، همونی شد که بنده های اهل ایمان گفته بودن. با یاری خدا، متجاوزین شکست خوردن و نابود شدن.