دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اراده» ثبت شده است

گاهی اوقات، این ما نیستیم که  عادت هامون رو شکل می دیم،‌بلکه عادت های ما هستن که دارن به شخصیت و رفتار و جهت گیری های ما شکل می دن...

ماها، ذاتاً راحتی رو به سختی ترجیح می دیم و از اون جایی که رفتار های از روی عادت،‌ راحت تر  و آسون تر از رفتار های بر خلاف عادت هستن، رفته رفته دنباله رو عادت هامون می شیم و به تکرار می افتیم.

این به تکرار افتادن،‌ ما رو از خلاقیت و نو آوری و ترقی و پیشرفت دور می کنه.  حالا چه توی امور  این دنیایی، چه توی امور اون دنیایی و آخرتی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۸

یکی از بدی های رفتارهای از سر عادت،‌ اینه که کم کم اختیار رو از ما سلب می کنن.

ماها وقتی به یه کاری، عادت می کنیم، دیگه ترک کردن و دل کندن از اون عادت برامون سخت می شه.

قدیمی ها به همین خاطر بود که می گفتن: ترک عادت، موجب مرض می شه.

فضیلت و شرافت ما آدما، به خاطر قدرت اراده و اختیاریه که داریم. ولی عادت ها،‌ رفته رفته اختیار  و اراده رو تسلیم خودشون می کنن.

برای همین هم هست که ترک کردن عادت ها ، ‌این همه مشکله و  برای خیلی ها، اصلاً نشدنیه.

اما کسی که بتونه به جای تسلیم شدن در برابر عادت هاش، اون ها رو مدیریت کنه، به موفقیت های بزرگی می رسه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۷

رحمت بودن یا زحمت بودن چیزایی که خدا برای ما می فرسته، بیش تر از هر چیز دیگه ای به خود ما بستگی داره.

ما ها، اگه از فکر و امکاناتمون درست استفاده کرده باشیم، بارون خدا برامون برکت و  رحمته. ولی اگه افتاه باشیم به جون جنگل و درخت ها رو بریده باشیم،  همون بارون می شه زحمت و سیلاب و بلا و گرفتاری...

خدا، اوضاع هیچ فرد و جامعه ای رو عوض نمی کنه، مگه اینکه  اون فرد یا اون جامعه، خودش از درون خودش دست به یه تغییراتی زده باشه...

فرق ما آدما با سنگ همینه.....

 

 

هم ما آدما و هم تخت سنگ ها،‌ جفتمون آفریده و بنده ی خدائیم.

ولی ما ها بر خلاف سنگ، یه چیزی داریم به اسم «اختیار»

سنگ ممکنه بر اثر سیلاب تکه تکه و متلاشی بشه.....

ممکن هم هست  که توسط یه هنرمند سنگ تراش تبدیل به یه اثر هنری بشه و  بره توی موزه.

ولی سنگ  مقابل این  دو تا سرنوشت متفاوت ، کاملاً بی اختیاره و هیچ حق انتخابی نداره.

ولی ما آدما،‌ این حق انتخاب رو داریم که تعیین کنیم می خوایم  اتفاقاتی که برامون می افته، فرصت باشه یا تهدید.

رحمت باشه یا زحمت .

نعمت باشه یا نقمت.

خیر باشه یا شر.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۰

رعایت آداب معاشرت، مثل داشتن شاهکلید می مونه. باهاش می شه خیلی از قفل های بسته رو باز کرد.  باهاش می شه از افسر مافوق، اونم وسط دوره ی آموزشی، مرخصی گرفت.

باهاش می شه استادُ مجاب کرد که نمره ی هشت و نیم ُ به ده مبدل کنه.

باهاش می شه مبلغ قبض جریمه رو  به نصف کاهش داد.

باهاش می شه وام گرفت. تخفیف گرفت.  می شه مدت اجاره رو تمدید کرد. می شه خونه رو دو ماه دیرتر از موعد تخلیه کرد.

اینُ برای آقا پسرهای مجرد می گم:

باهاش می شه از عروس خانم و باباش «بله»  گرفت. باور کنید که می شه «بله» گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰

خیلی فرقشونه، شاید از زمین تا آسمون.

اینکه چیزی رو  واقعا بخوای، یا اینکه فقط اون رو هوس کنی…

هوس ها زودگذرن، میان و می رن، خیلی زود شعله ور میشن و زود هم  فروکش می کنن.

ولی خواسته ها، یه شبه به وجود نیومدن که یک شبه هم از یاد برن.

کسی که واقعا از تمام وجودش چیزی رو می خواد، هیچ وقت راضی به دست روی دست گذاشتن نمی شه…

بلند می شه و با جدیت تمام  شروع می کنه به تقلا، شروع می کنه به این در و اون در زدن و  امتحان کردن راه های مختلف.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۹

دو هزار و پونصد سال پیش ، ارسطو وقتی می خواست انسان رو تعریف کنه، گفت : انسان، حیوان ناطقه؛

این یعنی بچه های آدم،  از همون اول یه چیزی داشتن که بچه دایناسور ها و بچه ماموت ها نداشتن ، یه چیزی به اسم  قدرت گفت و گو ؛

همین قدرت گفت و گو ، باعث شده تا آدم ها برای حل اختلافاتشون به جای اینکه مثل ماموت ها و دایناسوره شاخ به شاخ و عاج به عاج بشن ، کنار هم بشینن و کارشون رو از طریق مذاکره و مصالحه پیش ببرن ؛

بعضی ها اسمش رو می ذارن قدرت جادویی ، ولی من می خوام از قدرت خدایی زبان حرف بزنم.

قدرت یه تیکه گوشت کوچیک چند ده ، نهایتش چند صد گرمی که می تونه بخندونه و اشک در بیاره و جفتش هم مطلوبه اگه برای خدا باشه؛

می تونه بترسونه و همه ترس ها را بکشه ؛ جفتش هم خوبه، اگه: برای  رضای خدا باشه ؛

می تونه هیجان زده ترین آدم ها رو سرد و آروم کنه و می تونه کسل ترین آفریده های خدا رو غرق هیجان کنه ؛ هر دو توانائیش هم ثواب داره اگه : در راه خدا باشه؛

می تونه محبت بیاره و می تونه خیلی از محبت ها رو بکشه، هیچ کدومش هم بد نیست، به شرطی که برای خدا باشه ؛

 باهاش میشه مار رو از سوراخ بیرون کشید،  به قول معروف ، باهاش : « توانی که پیلی به مویی کِشی!»

باهاش میشه شیطون ترین بچه ها رو خواب کرد و خواب ترین ملت ها رو بیدار؛

باهاش میشه خیلی کارها کرد ، میشه بهشتی شد و شرطش هم فقط اینه که :

«برای خدا باشه!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۸

خدا توی قرآنش فرموده: برگی از درخت نمی افته، مگه اینکه من می دونم.

اطلاع خدا از افتادن یه برگ، مث اطلاع ما نیست.  ما ها، شاید افتادن یه برگ رو ببینیم و ازش با خبر بشیم، ولی توی افتادن یا نیفتادنش کاره ای نیستیم.

اما، خدا وقتی می گه من از افتادن یه برگ با خبرم،  معنیش اینه که براش برنامه ریزی کردم.

یعنی منم که مشخص می کنم هر برگی کی بیفته و کجا بیفته و چه جوری بیفته.

حالا خودمونیم:

توی دنیایی که حتی افتادن یه برگش هم حساب و کتاب داره، شانس چه معنایی می تونه داشته باشه؟!

پس همه کاره این دنیا، خود خداست.

ولی خدا، با همه بزرگیش، به ما آدما قدرت و اجازه داده که حتی برای حکمت و مصلحتش هم برنامه ریزی کنیم!

حرفی که زدم، شاید توی نظر اول خیلی عجیب بیاد،  ولی آیه های قرآن می گن واقعیت داره.

اینکه خدا واسه ما چه حکمت و مصلحتی در نظر بگیره، بستگی به خود ما داره.

بستگی به نیتی که توی دلمون داریم و کاری که می خوایم انجام بدیم.

اگه نیتمون خیر باشه، خدا سنگ ها رو از پیش پامون بر می داره. ولی اگه قصدمون خوب و خدایی نباشه،  یه کاری می کنه که از زمین و آسمون برامون بد بیاد.

 خوب آوردن و بد بیاری، هیچ کدومش شانسی  نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵