ماها معمولاً از پایان می ترسیم، ولی واقعیت اینه که داریم لحظه به لحظه پایان رو تجربه می کنیم.
پایان سال، پایان ماه، پایان هفته، پایان روز.
پایان ساعت و دقیقه و ثانیه های اون هم که دیگه به جای خود.
به نظر شما چیزی که داریم توی هر ثانیه، مدام تجربه اش میکنیم، ترس داره؟!
همین الآن توی بدن ما، لحظه ای نیست که توی اون، چند تا از سلول های زنده ی بدن ما عمرشون به پایان نرسه و به آخر خط نرسن.
مایی که از پایان های مداومی که توی وجود خودمون داره اتفاق می افته ترسی به دل راه نمی دیم و حتی بهش فکر هم نمی کنیم، چرا باید از پایان هایی که بیرون قراره اتفاق بیفته بترسیم و به خاطرشون این همه دلنگرونی و غصه داشته باشیم؟
واقعاً چرا؟
یکی جواب منُ بده...