دیدین بعضی ها رو؟ حاضرن دو ساعت، توی یه شهر غریب، گم و گور بشن، ولی زورشون میاد قشنگ پیاده بشن، جلوی یه رهگذر رو بگیرن، ازش راهنمایی بخوان، اونم آدرس رو نشونشون بده.
این دسته از آدما، فکر می کنن اگه از یکی راهنمایی بخوان، از شأن و مقام و منزلتشون چیزی کم می شه.
واقعاً هم اون دو ساعت سرگردونی و علّافی رو از اون چند ثانیه پیاده شدن و آدرس پرسیدن، خوش تر دارن.
بعضی ها، اینجوری هستن دیگه....
می خوایم یه کم راجع به خود رأیی با هم درد دل کنیم. خود رأیی باعث میشه که آدم به خودش اجازه ی نظر خواهی از بقیه و مشورت گرفتن از اون ها رو نده.
آدمای خود رأی، یه نوع خاصی از غرور توی وجودشونه که باعث می شه فکر کنن همیشه و همه جا، بهتر و درست تر از بقیه فکر می کنن.
برای همینم هست که آدم خود رأی معمولاً اهل مشورت کردن و نظر خواهی کردن نیست.
حتی گاهی وقتا که بقیه،خودشون داوطلبانه و از روی دلسوزی به طرف مشورت می دن و نصیحتش می کنن، آدم خود رأی یه کارد یا یه چاقو برمی داره و شروع می کنه به تره خرد کردن برای اون نصیحت ها و مشورت ها...