دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابراهیم» ثبت شده است

آدمیزاد به امید زنده ست. به امیده که نیرو می گیره برای جلو رفتن.  به امیده که تاب و توان پیدا می کنه برای ادامه دادن.

انسان به حکم انسان بودنش اهل امید بسته. ولی به کی ؟ به چی؟ به کجا؟!

یه وقتایی به چیزی امید می بندیم که ارزش امید بستن نداره. روحمون تکیه می ده به ستون های سست. به پایه  های لرزان. به ستاره های غروب کردنی.  به سراب های غیر واقعی.

آخر اینجور دل بستن ها، یأسه. آخر این جور امیدواری ها، نا امیدیه. شکسته. پشیمونیه.

**

حضرت ابراهیم به ستاره پرست ها، به ماه پرست ها و خورشید پرست ها فرمود:

«من غروب کننده ها رو دوست ندارم. من به افول کننده ها دل نمی بندم.»

فرمود: من به کسی دل می بندم که  خورشید نیست. خورشید آفرینه. ماه آفرینه و ستاره آفرین.  کسی که رحمت و قدرتش، افول و غروب نداره.

باید به کسی دل بست که بی غروبه باشه. بی افول.  کسی که همیشه زنده باشه، همیشه تابنده. همیشه مهربان. باید به کسی امید بست که همیشه برای ما وقت داشته باشه. همیشه نزدیک باشه.  کسی بی خواب و خوراک!  همیشه بی نیاز و همیشه بنده نواز!

*********

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۸

خدا، جایی در لا به لای آیه های سوره ی صافات فرموده: یکی از شیعیان نوح، ابراهیم بود.

میون زمانه ی حضرت نوح و حضرت ابراهیم، قرن ها فاصله ست.

اما خدا، ابراهیمُ شیعه ی نوح معرفی کرده. ابراهیم، شیعه ی نوحه، چون در همون راهی قدم می زنه که نوح  در اون قدم زده. در راه هر کسی که قدم بزنیم،‌ شیعه ی همون کس هستیم!

شیعه ی جعفری کسیه که راهش، راه امام صادق باشه. کسی که پا جای پای او امام بذاره.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۰

تسلیم داریم تا تسلیم

یه وقتایی  عین این فیلمای سینمایی، طرفُ از  هر چهار طرف محاصره می کنن و میگن:

« دیگه راه فراری نداری ، تسلیم شو!»

طرف هم با  این که دلش نمی خواد تسلیم شه، ولی چون راه دیگه ای نداره، دستاشُ بالای سرش می گیره و تسلیم می شه.

همچین آدمی، دستاش تسلیمه، ولی دلش تسلیم نیست...

اتفاقاً بعضیا اینجوری تسلیم خواست خدا می شن.

یعنی دلشون به اون چیزی که خدا براشون خواسته راضی نیست، ولی چون چاره ی دیگه ای ندارن ، چیزی نمی گن...

ولی بعضیای دیگه از صمیم قلب تسلیم خواست و اراده ی خدا هستن...

مثل ابراهیم و اسماعیل که حتی ته دلشون هم اعتراضی به دستور خدا نداشتن.

خوش به حالشون....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۰

اگه ابراهیم اون خواب عجیبُ دید.

اگه مأمور شد تا اون مأموریت سختُ انجام بده.

اگه با هزار مکافات و سختی قضیه رو با اسماعیلش در میون گذاشت

فقط یه دلیل داشت...

خدا می خواست ببینه این پدر و پسر، چقدر اهل تسلیم هستن.

می خواست ببینه تا کجا هر چی که بگه، اون دو نفر می گن چشم.

امتحانی که ابراهیم و اسماعیل ازش نمره ی قبولی گرفتن، سخت ترین امتحانی بود که می شد از یه پدر و پسر گرفت.

خدا، از اما، از اینجور امتحان های سخت نمی گیره.

ولی خودش گفته هیچ کسی رو هم بی امتحان نمی ذاره.

ما هم، اونجوری که آیه های قرآن میگن، سالی یکی دو بار امتحان می شیم تا معلوم بشه چقدر اهل تسلیم هستیم.

البته از مال ما سوال هاش آسون تره!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰